جوانمردی سیدحسن را به سهو یا به جهل، "جوانی" خواندید اما چه بسا جوانان با شرف و غیرت که به پیران گم کرده راه خیرهسر، درسها دادهاند، که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید! برادر! امروز که قلم را شمشیر کردهاید و به فرمان دیگری از چپ و راست حرمت و زندگی دیگران را به تاراج میبرید، بر بالای کدام قله از دانش و تجربه احساس سروری میکنید؟
برادر بهداد، امروز تحلیلی متفرعنانه به قلم شما در پایگاه اینترنتی ایرنا دیدم که در فضای "خود خدا پنداری" سپهر سیاست ایرنا چندان تعجبم را بر نیانگیخت. اما به عنوان یک ایرنایی، بر خود فرض دانستم که در پاسخ به حضور زنده و آگاهانه سیدحسن خمینی، در عرصه جدال حق و باطل در ایران، دینی هر چند کوچک ادا کنم.
از مکتب حسین آموختهایم که در عرصه جدال حق و باطل، چه بر شراب نشسته باشی و چه به نماز، هر دو یکی است و در صحنه سیاست امروز ایران، سیدحسن خمینی نه از جایگاه وابستگی نسبی او، که از همین جایگاه قابل احترام است و عزیز ملت. آری، این روزها بازار خود خداپنداری داغ است اما برادر! خود را در چه جایگاهی میبینید که برای سیدحسن "امتیازی خاص" قائل میشوید و اساسا مگر شما از صنف شرطه و پاسبانید که برای دیگراان "قاعده" و "استثنا" وضع میکنید؟ چگونه است که مرجع "معیار حال فعلی افراد" و "میزان رای ملت" را در قالبهای مفهومی و ایدئولوژیک همراهان کودتای 22 خرداد ارزیابی میکنید و علیه معترضان به تقلب شاهد میگیرید!
بر اساس کدام معیار قانونی و شرعی و با چه اندوختهای از فقه و حقوق، حکم میکنید که "در صورت غفلت، یا کژتابی افراد مورد احترام، نسبت به آرمانهای اصیل انقلاب و نظام، نمیتوان حرمت آنها را ... پاس داشت". مگر حرمت را به انسان، شما و ارابابانتان ارزانی کردهاید که اکنون تهدید به ستاندن آن میکنید؟
گفته اید: "سید حسن خمینی، یکی از فرزندان مرحوم سیداحمد خمینی است که به علت شرایط سنی، حوادث انقلاب اسلامی، دفاع مقدس و تحولات سیاسی، سالهای پس از آن را عمدتا از رهگذر مطالعه و شنیدهها درک کرده و ممکن است در فرآیند ارائه اخبار یا تحلیل به ایشان قصور یا شیطنتی از سوی عناصر جاهل یا نفوذی صورت گرفته باشد ..."
ای وای برادر دانشگاه رفته من! این چه گردابی از جهالت است که شما و اربابانتان را به تسخیر در آورده است، که دانش و تجربه دیگران را همچون خود، از سنخ تحلیلهای بولتنی و معوج یک عده خشک مغز متعصب ناشی میدانید و مطالعات و غور مستقل دیگران را ناکافی و مستوجب "لغزش" میدانید؟
برادر بهداد، اگرچه "سید حسن" را به دلیل نشست و برخاست با عزیز ملت "محمد خاتمی" و انسان با شرف "موسوی خوئینیها"، "قابل ملامت" ندانستید، اما استناد به لاطائلات مشتی ناتوان ذهنی که از درک مفاهیم چشماندازهای حزبی عاجزند و آنها را سندی بر خیانت این عزیزان در دادگاههای رسوا مدعیاند، با چه استدلالی روا میدانید؟ هنوز که این لاطائلات در محکمه تفتیش عقیده، مورد قبول قرار نگرفته است که جنابعالی از آنها سندی عالمانه برای خدشه به آبروی افراد میسازید و عالمانه و متفرعنانه از آن تحلیل رسانهای استخراج میکنید!
اما برادر بهداد گوشه تحلیل شما بسیار باز است و خشم و نفرت از لابلای آن تراوش میکند! آنجا که انتظارتان از سیدحسن برای موضع گیری علیه میرحسین موسوی بر آورده نشد و نه این، بلکه مشی سیدحسن که مردانه در اردوگاه ملت بر حضور سید وارسته، محمد خاتمی پافشاری کرد، به مذاق شما و ارابابانتان خوش نیامد.
راستی برادر که بر جایگاه رسانهای تکیه زدهاید که شهیدانی در آن، جان بر سر قلم گذاشتند! در تحلیل خود به معیار "ملاک حال فعلی افراد" اشاره کردید و در فرازی به نقل از سیداحمد خمینی، معیاری دیگر را شاهد گرفتهاید که "هر کس ادعا کند خط امامی است، اما از آیتالله خامنهای پیروی نکند، دروغ میگوید". آیا این دو معیار متناقض در چند سطر تحلیل، نشان از آماده نبودن وجود مبارک حضرتعالی در عرصه نقد و رسانه ندارد؟ واقعا از 13 مرجع تقلید مجتهد امروز کشور ما کدامیک به راستی باور دارند که حال امروز رهبری همان حال قبل از انتخابات است؟
برادر بهداد! بنده حاضر نیستم منافقانه سیدحسن خمینی را به واسطه وابستگی خونیاش تکریم کنم، چرا که او را به دلیل نرفتن زیر بار نامردی و نامردمی و ایستادگی در اردوی ملت عزیز میدارم. اما جنابعالی با کدام سابقه تحصیلی و مدرک علمی او را از حیث شرایط عمومی نظیرسوابق مبارزاتی، علم، مدیریت و امثال آن دارای ویژگی ممتازی نمیدانید؟ سوابق مبارزاتی شما چقدر است؟ تحصیلات و علم شما چه میزانی است؟ مگر نه اینکه ثمره مدیریت یک ساله شما و دوستانتان بر ایرنای 70 ساله، بی اعتباریی است که شاید صد سال دیگر نیز پاک نشود؟
جنابعالی به عنوان یک انسان رسانهای تا چه میزان تلاش کردید تا درک درستی از تحولات امروز جامعه ایران، که نقطه عطف تاریخ آیندگان ماست به دست آورید، تا مجبور نباشید آگاهیهای زمانه خود را هم از تحلیلهای پادگانی عدهای چکمه پوش اخذ کنید؟ تا فردا نزد فرزندانتان خجل از کردار و اعمال خود در این نقطه عطف نباشید؟
جوانمردی سیدحسن را به سهو یا جهل، "جوانی" خواندید اما چه بسا جوانانی با شرف و غیرت که به پیران گم کرده راه خیرهسر، درسها دادهاند که اگر دین ندارید لااقل آزاده باشید! برادر! امروز که قلم را شمشیر کردهاید و به فرمان دیگری از چپ و راست حرمت و زندگی دیگران را به تاراج میبرید، بر بالای کدام قله از دانش و تجربه احساس سروری میکنید؟ مگر نه اینکه تمامی تجربه شما و دولت متقلب، در ایرنا و ایران، بیاعتباری بنیانی 70 ساله است و رسوایی و قرار گرفتن در آخرین پله همه چیز در مقایسه با کشورهای جهان؟
امروز که هجمه جسارت تا آستان بیت بنیانگذار این بنا بردهاید، هشدار! که شما و دولت بر آمده از کودتا، بر گرده و اعتبار دولت و ایرنایی فرمانروایی میکنید و تیغ بر سیمای ملت میکشید، که اعتبارش را چون محمدخاتمیها و دردمندان قلم به دست، به شما ارزانی داشتند. ولی این مرکب به ظاهر راهوار امروز، خیزی تا در کاهدان دارد و از آن همه اعتبار، چیزی نمانده است و عنقریب با سر، نگون خواهید شد.
برگرفته از: وبلاگ ایرنای ما
0 نظرات:
ارسال یک نظر